کد مطلب:129608 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:125

شمار سپاه اموی
روایات و متون تاریخی درباره ی شمار سپاه بنی امیه كه در كربلا در روز عاشورا با امام حـسین (ع) رویارو شدند، مختلف است. این شمار به ترتیب از كم به زیاد به این شرح است:

1 ـ هزار جنگجو. [1] .

2 ـ چهار هزار. [2] .

3 ـ شش هزار. [3] .

4 ـ هشت هزار. [4] .

5 ـ دوازده هزار. [5] .

6 ـ شانزده هزار. [6] .

7 ـ بیست هزار. [7] .

8 ـ بیست و دو هزار. [8] .

9 ـ سی هزار. [9] .


10 ـ سی و پنج هزار. [10] .

11 ـ چهل هزار. [11] .

12 ـ پنجاه هزار. [12] .

13 ـ صد هزار. [13] .

بـرای تـحـقـیـق پـیـرامـون تـعداد لشكریان ابن زیاد، باید به این نكته توجه نمود كه كـوفـه شـهـری بـود كـه بـنـیـادش بر مقاصد نظامی نهاده شد و می توانست عده و عُدّه ی فـراوانـی را بـسـیـج كـنـد. در روایـات و مـتـون تـاریـخـی، دلایـل بـسـیـاری در ایـن بـاره بـه چـشـم مـی خـورد. بـرای مثال نقل شده است كه سلیمان بن صرد خزاعی در حالی كه كار صلح را بر امام حسن (ع) زشـت مـی شـمـرد ـ خـطاب به وی گفت: «من بسیار در شگفتم از اینكه با داشتن صد هزار جـنـگجوی عراقی، چگونه صلح با معاویه را پذیرفتی». [14] در برخی نامه هـای مـردم كـوفـه بـه امـام حـسـیـن (ع) آمـده اسـت: «شـما در اینجا صدهزار شمشیرزن داری، تأخیر روا مدار». [15] .

بدون شك قدرت بسیج نظامی كوفه به مراتب بیش از این بود؛ زیرا صدهزار نیرویی كه در نقلهای یاد شده آمده متعلق به یكی از طرفین جنگ داخـلی عـلیـه حـكـومـت است، نه برای رویارویی با یك تهاجم خارجی؛ كه در آن صورت شمار بسیار بیشتری از امت بسیج می شوند.

اگر سخن درباره ی تجهیزات، و كاشف از تعداد نیروها باشد، در این صورت میزان و حجم فـراوان سـلاح و پـشـتـیـبـانـی مـوجـود در لشـكـر ابـن زیـاد، دلیـل بـر ایـن است كه آن سپاه بسیار بزرگ بوده است. شیخ قرشی گوید: لشكر ابن زیاد به همه ی سلاحهای موجود آن روزگار مسلح و برای رویارویی با امام بسیار آماده بـود. مـورخـان از حـجم بالای این آمادگی سخن می گویند:


آهنگران و سازندگان سلاح در كـوفـه شـب و روز مـشـغـول كـار بـودنـد؛ بـیـش از ده روز تـیـر مـی تـراشیدند و شمشیر صـیـقـل مـی دادنـد. ابـن زیاد سپاهی چنان نیرومند را به جنگ امام حسین (ع) فرستاد كه می توانست سرزمینی را با آن فتح كند. [16] .

بـرخـی پـژوهشگران بر این باورند كه حداقل شمار سپاه اموی كه به جنگ امام حسین (ع) در كربلا رفت، سی هزار تن بود. زیرا روایتی از امام حسن (ع) داریم كه خطاب به امام حسین (ع) می فرماید:

ولی ای ابـا عـبـداللّه هـیچ روزی مانند روز تو نیست. سی هزار مرد بر تو گرد می آیند كـه مـدعـی انـد از امـت جـدمـان مـحـمد (ص) و مسلمان هستند. آنان برای كشتن و ریختن خون تو و شـكـسـتـن حـرمـت تـو و اسـارت زن و فـرزنـد تـو و غـارت اموال تو همدست و همداستان می شوند... [17] .

در روایت دیگری، امام زین العابدین (ع) می فرماید: «هـیـچ روزی مـانـنـد روز حـسـیـن (ع) نـبود. سی هزار مرد كه به پندار خودشان از این امت بـودنـد، بـر او گـرد آمدند و همه به ریختن خونش به خداوند تقرّب می جستند. هر چه او خـدای را بـه یـادشـان آورد نـپـذیـرفـتـنـد تـا آنكه از روی ستم و سركشی و عداوت، او را كشتند.» [18] .

ولی تـأملی دقیق در این دو روایت شریف نشان می دهد كه این سی هزار تن كسانی بودند كه با كشتن وی به خداوند تقرب می جستند. در حالی كه از نظر تاریخی ثابت است كه دل بـیـشـتـر اهـل كـوفـه بـا امـام حـسـیـن (ع) بـود و بـا زور در كـربـلا احـضـار شـده بـودنـد. [19] چـنـیـن كـسـانـی


كـه بـسیار هم بودند، داوطلبانه برای كشتن آن حـضـرت گـرد نـمـی آمـدنـد؛ و اگـر بـا اجـبـار گرد آمده بودند، از كسانی نبودند كه با قتل وی به خداوند تقرّب بجویند!

بـنابراین اگر شمار كسانی را كه با اجبار در كربلا حضور یافته بودند به آنهایی كـه در كـشـتن ایشان به خداوند تقرب می جستند اضافه كنیم، بدون تردید شمار سپاه امـوی از سـی هـزار تن بسیار افزون تر می شود. ولی تعیین شمار دقیق این سپاه دشوار است، چرا كه برای این كار، سند تاریخی كافی در دست نداریم. واللّه العالم.


[1] ر.ك: نور الابصار، ص 143.

[2] ر.ك: تـاريـخ اليـعـقـوبـي، ج 2، ص 176؛ البـدايـه و النهايه، ج 8، ص 169.

[3] ر.ك: حـيـاة الامـام الحـسـيـن بن علي (ع)، ج 3، ص 121؛ الصراط السوي في مناقب آل النبي، ص 87.

[4] ر.ك: حـيـاة الامـام الحـسـيـن بـن عـلي (ع)، ج 2. ص 120، بـه نقل از مرآة الزمان في تواريخ الاعيان، ص 92.

[5] ر.ك: الدر النظيم، ص 551.

[6] همان.

[7] ر.ك: الصـواعـق المـحـرقـه، ص 197؛ الفصول المهمه، ص 175؛ مرآة الزمان، ج 1، ص 132.

[8] ر.ك: مـقـتـل الحـسين، خوارزمي، ج 2، ص 7؛ شذرات الذهب، ج 1، ص 67؛ مرآة الزمان، ج 1، ص 132؛ كشف الغمه، ج 2، ص 259.

[9] ر.ك: عمدة الطالب، ص 192.

[10] ر.ك: المناقب، ابن شهر آشوب، ج 4، ص 98.

[11] ر.ك: نور العين في مشهد الحسين (ع)، ص 23.

[12] ر.ك: حـيـاة الامـام الحـسـيـن بـن عـلي (ع)، ج 2، ص 120، بـه نقل از شرح شافيه ابي فراس، ج 1، ص 93.

[13] ر.ك: حديقة الشيعه، اردبيلي، ص 500.

[14] ر.ك: حياة الامام الحسين بن علي (ع)، ج 3، ص 121.

[15] ر.ك: الارشاد، ج 2، ص 71؛ مثير الاحزان، ص 26.

[16] حياة الامام الحسين بن علي (ع)، ج 3، ص 124.

[17] امالي، شيخ صدوق، ص 101، مجلس 24، شماره 1.

[18] همان، ص 373 ـ 374؛ مجلس 70، حديث شماره 10.

[19] ابـن زيـاد كـسـانـي را كه از رفتن به جنگ امام حسين (ع) خودداري مي ورزيدند به سخت ترين كيفرها تهديد كرد؛ مثلاً تهديد كرد كه همه ي بزرگان، سرپرستان اقوام و بازرگانان و ساكنان شهر بايد بيرون بيايند و با من اردو بزنند. از اين روز به بعد هـر مـردي ديـده شـود كـه از پـيـوستن به سپاه خودداري مي كند امان از او برداشته است! (انـسـاب الاشـراف، ج 3، ص 387 ـ 386) و نـيـز به قعقاع بن سويد بن عبدالرحمن بن جـبـير منقري فرمان داد كه همراه يك گروه از سواران در كوفه گشت بزنند، و او مردي از هـمدان و بنا به روايت دينوري از اهل شام را يافت كه در طلب ارث خود به كوفه آمده بود. او را نزد ابن زياد آوردند كه به قتل رساند. به اين ترتيب هيچ بالغي در كوفه نبود، مـگـر آنـكـه در نـخـيـله بـه سـپـاه پـيـوسـت» (هـمـان مـأخـذ، ج 3، ص 387؛ ر.ك: الاخبار الطـوال، ص ‍ 255). مـورخـان دربـاره ي ناخشنودي مردم از رفتن به جنگ با حسين (ع) سخن گـفـتـه انـد. بلاذري گويد: مردم در گروه هاي هزار نفري اعزام مي شدند ولي سيصد يا چـهار صد و يا كم تر از آن به مقصد نمي رسيدند، چرا كه از اين اعزام ناراضي بودند (هـمـان، ج 3، ص 387). ديـنـوري گـويـد: «گويند: ابن زياد هرگاه شماري فراوان از مـردان را بـه جنگ حسين (ع) مي فرستاد هنگام رسيدن بر كربلا جز اندكي از آنها باقي نـمي ماند. از انجا كه جنگ با حسين (ع) را خوش ‍ نمي داشتند. باز مي گشتند و سرپيچي مـي كـردنـد!» الاخـبـار الطـوال، ص 254. طـبـري از سـعـد بـن عـبـيـده نـقـل مـي كـنـد كـه او در واقـعـه ي كـربلا بزرگاني از كوفه را ديده است كه روي بلندي ايـسـتـاده، مـي گـريـسـتـنـد و مـي گـفـتـنـد: خـداونـدا پـيـروزيـت را نازل فرما يعني بر حسين (ع). سعد به آنان گفت: اي دشمنان خدا! چرا پايين نمي آييد و ياريش نمي كنيد؟! ر.ك: تاريخ الطبري، ج 4، ص 295).